گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم
نظرات شما عزیزان:
|