آخر پاییز شد!
میشمارم:
اشک های ریخته را...
سیگار های سوخته را!...
موهای سفیدم را!...
چروک های پیشانی ام را!...
جای زخم هایم را!...
تکه های شکسته ی غرورم را!...
بغض های فرو خورده ام را!...
"دوستت دارم" ها و "عاشقتم" گفتن های روی دلم مانده را!...
شبهای مردنم را!...
میر مهدی حسینی
نظرات شما عزیزان:
|