تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
darya و
آدرس
yasesorati.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
همه ما در زندگی سختی های فراوانی می کشیم و غمهای زیادی را تجربه می کنیم و خواهیم کرد. غمها با اینکه باعث بیداری انسان می شوند، اما نباید آنها را در دل نگه داشت، چون به همان میزان که تو و قلبت را آگاه و بیدار می کنند، اگر رهایشان نکنی تو را نابود خواهند کرد. تو باید بیاموزی غمهایت را در گوشهای از قلبت پنهان کنی تا بتوانی به زندگی ادامه دهی
نویسنده: maryam
׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:,
هیچ انسانی نمیداند کدامین لحظه از زندگی اش خاطره میشود. شاید اون لحظه نداند ولی وقتی زمان بگذره کل زمان گذشته واسش خاطره میشه اون لحظاتی که سر شار از عشقند.
نویسنده: maryam
׀ تاریخ: سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:,
نگو کسی به فکرت نیست و نامت را دنیا از یاد برده است. شاید دنیا "تویی و من" و نام ما مهم نیست در جریده عالم با حروف درشت چاپ شود همین که جانانه بر لبی جاری شود تا ابدیت خواهد رفت...
کفشهای تا به تا و وصـــــــــله دار من کجاست؟ خاطرات خوب و شیرین بهـــــــــار من کجاست؟ کوچه هــــــــــــــای ِ خاکی و باهم دویدن هایمان شور و شوق خنده ی بی اختیــار من کجاست؟ کاهگل ها عطر دفتـــــــــــــرهای کاهی داشتند خاک باران خورده ی ایل و تبــــــار من کجاست؟ کو دبستان؟ کو کلاس درس؟ کو آن نیمکـــــــت؟ همکلاسی همیشه در کنــــــــار ِ من کجاست؟ باغ سرسبـــــز ِ الفبـــــــــــــا را چرا گم کرده ام؟ سطر سطــر ِ سیب های "آب"دار ِ من کجاست؟ آتش پیراهنـــت مانده ست در من ســـــــــــالها ریزعلی! تنهای تنهـــــــــایم قطار ِ من کجاست؟ مانده جای ترکـه اش بر روی ِ دستم، کو خودش؟ درس ِ سارا، درس شیرین انـــــار ِ من کجاست؟ رفت آن روباه مکـــــــــــار و پنیـــــــــــــرم را ربود زاغ خوش آواز ِ روی شاخســــــار من کجاست؟ پس چه کس خط میزند مشق شبم را بعد از این؟ پای تختــــــــــــــه مهربان آموزگار من کجاست؟ ثلث اول آشنـــــــــــــــــایی، ثلث دوم دوستی ثلث سوم دستـــــــــــخط یادگار ِ من کجاست؟ باز هم پاییـــــــــــــــز شد بابای پیر ِ مدرســــه! خش خش برگ درختـــــان چنار من کجاست؟ کاش میشد باز هم برگشت تا آن روزهــــــــــــــا خسته ام دلهـــای سنگی! روزگار من کجاست؟
زنجیرها را خودمان ، برای خودمان میسازیم... با نا آگاهی هایمان... با تقلید... با.... و روزی به خودمان می آئین که اسیر قفسی هستیم که خودمان برای خودمان ساختیم
به راحتی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد ولی به سختی می شه در قلب او جایی پیدا کرد. به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد ولی به سختی می شه اشتباهات خود را پیدا کرد. به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد ولی به سختی می شه زبان را کنترل کرد.
من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم... من اشتباه کردم و جلو نشستم... هر وقت سر دوراهی میرسیدیم با خود فکر میکردم کدام را بروم؟ جایمان را عوض کردیم... حالا که بر سر دوراهی میرسیم از خدا میپرسم کدام را میروی؟ و او پاسخ میدهد... تو فقط رکاب بزن... همواره خداوند همراهتان باشد
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای سوختم زین آشنایان؛ ای خوشا بیگانه ای بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع هر یکی سوزد به نوعی در غم جانانه ای گر اسیر خط و خالی شد دلم، عیبم مکن مرغ جایی می رود کانجاست آب و دانه ای تا نفرمایی که بی پروا نه ای در راه عشق شمع وش پیش تو سوزم گر دهی پروانه ای پادشه را غرفه آبادان و دل خرم چه باک گر گدایی جان دهد در گوشه ویرانه ای کی غم بنیاد ویران دارد آن کش خانه نیست رو خبر گیر این معانی را ز صاحب خانه ای عاقلانش باز زنجیری دگر بر پا نهند روزی ار زنجیر از هم بگسلد دیوانه ای این جنون تنها نه مجنون را مسلم شد «بهار» باش کز ما هم فتد اندر جهان افسانه ای ملک الشعرای بهار
مهربونم.. دنیا نه خوشبخت است ، نه بدبخت. دنیا همان چیزی می شود که ما می بینیم. دنیا بینش ماست. هر کسی آفریننده دنیای خویش است. اگر هر لحظه از زندگی، حسی از بدبختی در وجودت می ریزد، اشکال جایی در بینش توست.
برای بیدار شدن، برای شروعهای تازه، هرگز دیر نیست. قهوههای تلخ، آدمهای تلخ، روزهای تلخ، الزاماً به معنی پایانی تلخ نیست... هنوز هم معتقدم … برای وارد شدن به دنیای دیگران، باید به اندازه یک فنجان قهوه برایشان وقت گذاشت!…
زین دو هزاران من و ما،ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را،دست منه بر دهنم چونک من از دست شدم،در ره من شیشه منه ور بنهی پا بنهم،هر چه بیابم شکنم زانکِ دلم هر نفسی،دنگ خیال تو بود گر طربی در طربم،گر حزنی در حزنم تلخ کنی تلخ شوم،لطف کنی لطف شوم با تو خوش است ای صنم،لب شکر خوش ذقنم اصل تویی من چه کسم،آینه ای در کف تو هر چه نمایی بشوم،آینه ممتحنم تو به صفت سرو چمن،من به صفت سایه تو چونک شدم سایه گل،پهلوی گل خیمه زنم بی تو اگر گل شکنم،خار شود در کف من ور همه خارم ز تو من،جمله گل و یاسمنم دم بدم از خون جگر،ساغر و خونابه کشم هر نفسی کوزه خود،بر در ساقی شکنم دست برم هر نفسی،سوی گریبان بتی تا بخراشد رخ من،تا بدرد پیرهنم لطف صلاح دل و دین،تافت میان دل من شمع دل است او به جهان،من کیم او را لگنم
هر ثانیه که میگذرد چیزی از تو را با خود میبرد زمان غارتگر غریبی است همه چیز را بی اجازه میبرد و تنها یک چیز را همیشه فراموش میکند حس دوست داشتن تو را...
اگر با خودتان عاشقانه رفتار نکنید به کائنات این پیام را می دهید که به اندازه کافی مهم و ارزشمند نیستید و این پیام به تمام هستی مخابره می شود و مردم نیز طبق آن با شما رفتار می کنند ... یادتان باشد رفتار مردم معلول است و افکار شما علت ...!
نویسنده: maryam
׀ تاریخ: پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:,
دلبسته ی کفشهایم بودم , کفش هایی که یادگار سال های نو جوانی ام بودند دلم نمی آمد دورشان بیندازم .هنوز همان ها را می پوشیدم اما کفش ها تنگ بودند و پایم را می زدند قدم از قدم اگر بر می داشتم زخمی تازه نصیبم می شد
بندهای زمان و مکان هم نمیتواند سدی باشند برای رسیدن .. بندها بیشمارند اما دل یکی است .. دلی که ترسو باشد عاشق نیست .. دوست داشتن عین شجاعت است در زندگی .. فقط یک دل میخواهد .. دلی پاک و بی ریا برای دوست داشتن .. دلی بنام رفاقت ...
نویسنده: maryam
׀ تاریخ: پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:,
تا وقتی خودت را سرشار نكنی چیزی برای بخشیدن نداری سرشار كردن به معنی این است كه اول باید به خودت توجه كنی به خودت عشق بورزی بهترین هدیه را برای خودت بخری آنگاه كه خودت را سرشار كردی مهرت را به دیگران هم خواهی داد.
نویسنده: maryam
׀ تاریخ: پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:,
من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهي که بلغزد بر من ، من خودم هستم ويک حس غريب ، که به صد عشق وهوس مي ارزد! ، من نه دلداده به گيسوي بلند ونه الوده به افکار پليد !! ،من به دنبال نگاهي هستم ، که مرا ازپس ديوانگي ام ميفهمد.....