darya

آدم هایی هستند که بودنشون حتی مجازی به آدم آرامش می ده !

 

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد

 


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


 

عشق يعني يك سلام و يك درود


 عشق يعني درد و محنت در درون

 عشق يعني يك تبلور يك سرود

 عشق يعني قطره و دريا شدن

.....

 


ادامه مطلب
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

دلهاى پاك خطا نميكنند، سادگى ميكنند، و امروز سادگى پاك ترين خطاى دنياست.

 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
بعد از مدت ها دیدمش....!دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم تو دلم گفتم:......بی معرفت....!دستای من تغییرنکردن...دستات به دستای اون عادت کردن........! 

 
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

گاهی مجبوری بُغضت را با یک مقدار آب فرو بِبَری و بگویی خدا…..بزرگ است!!!

 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
 
سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن اما معلوم نیست خودشون کجا درد دل میکنن!
سلامتی اون دلی که هزاربار شکست ولی هنوز هم شکستن بلد نیست!
سلامتی اونایی که تو اوج سختی ومشکلات بجای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن!
سلامتی اون رفیقی که تورفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره!
سلامتی همه ی دوستان...

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


نه به دیروزهایی که بودی فکر می کنم


نه به فرداهایی که شاید بیایی


می خواهم امروز را زندگی کنم


خواستی باش


نخواستی نباش...!

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
حس میکنم باید کارگردان می شدم !
 
هرکسی به من میرسد بازیگر است!
 


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 
آب نریختـــــم که برگردی

آب ریختـــــم تـــا پاک شود
هر چه رد پای توست .....از زنـــدگی ام...!

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

از تنها بودنم راضی نیستم ؛ اما …. خوشحالم که با خیلی ها نیستم … !!!

که ارزش دوستیو ندارن....
 


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

"دوستت دارم" تکیه کلام تو بود .... من بی جهت به آن تکیه داده بودم!!
 


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دنبال واژه نباش.کلمات فریبمان میدهند....

وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود فاتحه ی بقیه ی حروف را باید خواند...


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مشکل اینجاست که ما از هر کرمی انتظار پروانه شدن داریم ...


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اون لحظه که گفتی : یکی بهتر از تورو پیدا کردم

یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شکستن دل مثل شکستن استخوا ن دنده است....

از بیرون همه چیز رو به راهه

اما

هر نفس درد است که میکشی...

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آیـنـــــہ اے شـڪـستـــہ ا Ґ ؛

هــَـــر ڪـس (!)

در ××× مــــَــــטּ ×××

دنـبــــــالِ تـڪـــــــہ تـڪــــــہ هاےِ خـــودش ،

مےگــــردد . . .
 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شاید اگر انسانیّــــــــــــت هم مارک دار بـــــــــــــود

خیلی از آدم ها به تن می کردند …
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ،

آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ،

برایت بــه زمیـــن بکوبــم

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

هـــر وقـــت خواستـــی بدونـــی کســـی دوستـــ داره

تو چشمـــاش زُلـــ بزن

تا عشـــق را تـــو چشمـــاش ببینـــی...
اگـــه نگاتـــ کرد

عاشـــقتهـــ،     
 
                                                                                                            
اگه خجـــالت کشـــید،

بدونـــ براتـــ میمیرهـــ،

اگهـــ سرشـــو انداختـــ پایینـــ و یکـــ لحظهـــ رفتـــ تو فکـــر،

بدونـــ کهـــ بدونـــ تو میمـــیره

و اگر ســـرشـــو انداختـــ پایینـــ و خنـــدید و حرفـــو عوضـــ کرد

بدونـــ کـــه اصــــــلا دوســـت نــــــــــــدارهـــ
 
 


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نیازی به انتقام نیست...
 
فقط منتظر بمان! آن ها که آزارت می دهند، سرانجام به خود آسیب می زنند و اگر بخت مدد کند خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی
 
 
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دروغ پشت دروغ. دوست دارم گفتنا دروغ ، نگاه های مهربون

دروغ ، نوازشای عاشقانه دروغ ، درک کردن های دروغ ، راست

گفتنا دروغ... توی این دنیای دروغ به کی باید اعتماد کرد ؟ به

کی باید عشق ورزید ؟ به کی باید گفت دوستت دارم ؟ دنیای

نامردیه مردمونش نامردتر از خودش.
 


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

عشق موهبتی است الهی !!

این ماییم که با اشتباهاتمان روشنایی و نورش را میگیریم و ظلمت و تاریکی به آن هدیه میکنیم !!

آری عشق زیباست اگر زیبا دیده شود و پاک بماند …
 
 
 
نویسنده: maryam ׀ تاریخ: یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


 


..من یک انسانم (از زبان یک زن)
اگر به خانه ی من آمدی"برایم مداد بیاور مداد سیاه می خواهم روی چهره ام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم، یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم !
یک مداد پاک کن بده برای محو لبها نمی خواهم کسی به هوای سرخیشان ، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه در آورم شخم بزنم وجودم را بدون اینها راحت تر به بهشت می روم گویا!
یک تیغ بده؛ موهایم را از ته بتراشم سرم هوایی بخورد و بی واسطه روسری کمی بیاندیشم !
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم می خواهم بدوزمش به سق اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود می خواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم !
پودر رختشویی هم لازم دارم برای شستشوی مغزی مغزم را که شستم ، پهن کنم روی بند تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت می دانی که؟ باید واقع بین بود !
صدا خفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر می خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب ، برچسب فاحشه می زنندم بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می خواهم.... برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد، فحش و تحقیر تقدیمم می کنند !
تو را به خدا....اگر جایی دیدی "حقی" می فروختند .....برایم بخر....تا در غذا بریزم.... ترجیح می دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
و سر آخر اگر پولی برایت ماند ...برایم یک پلاکارد بخر......به شکل گردنبند.....بیاویزم به گردنم....و رویش با حروف درشت بنویسم:

 

 

 





نویسنده: maryam ׀ تاریخ: شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

می‌خوام برای داشتن اونچه تا حالا نداشتم، کسی بشم که تا حالا نبودم

 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

گذشت آن زمان....

گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم
یک بار از دیار
یک بار از یاد
یک بار از دل
و یک بار از دست
آری گذشت دیگر آن زمان...
 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

عجب آشفته بازاری است این دل

عجب آشفته بازاری است این دل

در امتحانی افتاده ام، کمر شکن !

میان آنچه من دوست دارم

                                       و

                                            تــــو دوست نداری

من به چشم دل می بینم

                                        و

                                           تــــــو به چشم خدا بودنت ...

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

 

دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟

 

سهراب سپهري

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

زندگی جیره ی مختصریست
مثل یک فنجان چای
و کنارش عشق است
مثل یک حبه ی قند
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد

 

 

 

 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀


 

و لبخند چه زیباست ...

 

چه زیباست بر سپید و سیاه روزگار لبخند زدن حتی اگر پرهایت بسته باشد

 

حتی اگر بخاطر ناگفته ها ساز حنجره ات کوک نباشد

حتی اگر در لحظه هایت تلنبار نگرانی باشد

 

حتی اگر پیچک خاطرات در هزار توی دالان اندیشه ات پیچیده باشد.

 

اگر از آسمان به پائین بنگری،زمین و هرچه در آنست در فاصله ی دو انگشت میگنجد.

 

چرا نگرانی برای فردا ؟

 

آنکه در لحظه لحظه ی زندگی جاریست همه را میداند

 

و همه چیز چالشی سازنده به سوی فردایی روشن است.

 

دیگر شب به پایان رسیده. بگذار لبخند بر دغدغه هایت طلوعی دیگر باشد.

 

بخند و زندگی کن.

 

شاید تبسم تو پناه لحظه های گریزان یکی دیگر شود

 

شاید... شاید... شاید...

 

به آسمان بنگر ٬قطره قطره لبخند حمایت می بارد٬

فاصله ی ما تا خدا فقط به اندازه ی باور یک لبخند است


نویسنده: maryam ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آدمیزاد.... غرورش را خیلی دوست دارد... آدمیزاد....
غرورش را خیلی دوست دارد،
اگر داشته باشد،
آن را از او نگیرید...
حتی به امانت نبرید...
ضربه ای هم نزنیدش،
چه رسد به شکستن یا له کردن!
آدمی غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته هایش، دوست می دارد؛
حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر دوستت دارد!
و این را بفهم آدمیزاد!

 

 

نویسنده: maryam ׀ تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 ... 23 24 25 26 27 ... 30 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , yasesorati.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com